شعری برای مادر
چند وقتیه که فیلم خرده ستمگران شبها از تلویزیون پخش میشه و من سعی میکنم همیشه این فیلم را تماشا کنم.یکی از قسمتهاش در مورد نامادری بود که دختر خونه ازش خوشش نمیومد و اون را با سیاست خاص خودش طوری اذیت میکرد تا نهایتا تقصیرها بیافته گردن نامادری و دختره به هدفش که از چشم افتادن نامادری از چشم پدر و سپس طلاق دادن نامادری بشه برسه.در انتهای فیلم نامادری با شیطنت دختر خونه جنین در شکمش را از دست میده و تصمیم میگیره اونجا را ترک کنه.این شعر مادر توسط نامادری در صحنه پایانی فیلم خونده شد که با صدای هنرپیشه در اون حس غم انتهای فیلم بسیار تاثیر گذار بود.من و پدر وقتی این شعر را شنیدیم تو فکر فرو رفتیم.چون شعرش را دوست داشتم اینجا گذ...